۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه

نایی(تقدیم به دوست عزیزم اسماعیل جنتی)














درآستانه ی کتابخانه دوست عزیزم اسماعیل جنتی مجسمه ای کوچک قرار داشت که انسانی را در حال تفکر مجسم می نمود.اولین چیزی که نظر مرا جلب کرد این بود که مجسمه فاقد شکم (دستگاه گوارش و جهاز هاضمه و...)است.

جالب بود انسانی که سراسر اندیشه است. این شعر مولانا برایم تداعی شد.

ای برادر تو همه اندیشه ای

مابقی خود استخوان و ریشه ای

اما نی نامه

اینجا صحبت از نایی(نوازنده ی نی ) است.

نوای نی حاصل اندیشه ، خرد و دانش نایی است.

نی که هر دم جلوه آرایی کند

در حقیقت از دم نایی کند

***

بیزارم از آن گوش که آواز نی اِشنود

وآگاه نشد از خرد و دانش نایی

***

اندیشه نایی با دمیدن در نی و نواختن آن جلوه گر می شود.












































هیچ نظری موجود نیست: