۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

لرزید برلبانش لبخندی ،چون رقص آب برسقف(تقدیم به مسعود ابراهیمی)



دوست عزیزم
مسعود ابراهیمی
نکات ارزنده ای را در مورد تصاویر نی نامه به من یاد آور شد
او گفت الزامی ندارد که ما تصاویر راآانطور که هستند ببینیم
ما می توانیم آنها را جور دیگری ببینیم.آن گونه که دوست داریم یا نداریم
آنچه در ریاضیات هست و در هنر هم هست نگاه انتزایی به هستی و پدیده های آن است.
در این نگاه ما،فارغیم از این که ،پدیده وجود دارد، می تواند موجو د باشد یا نباشد.
قضایا در ریاضیات هم به همین گونه است ریاضیدان برای احداث ساختمان ریاضی خود نگران واقعیت های موجود و کاربرد های آن نیست . او صرفا به دنبال احدات یک ساختمان کاملا بی نقص و منطقی است.مسعود به من نگاه تازه ای داد ومبنای یک سلسله تصاویری شد که به تدریج خواهد آمد.

۱ نظر:

جواد گفت...

سلام وبلاگ جالبی داری .
نامه ی یک دوست را باید بر روی قاصدک ها نوشت تا پیکی شود ...........
دنباله این رو شما بگید بهتره
یه سری به ما بزن